مهدیمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 29 روز سن داره

بامزی

کوچولوی مامانی سلامممم

13/0/21 11:49
نویسنده : مامانی
43 بازدید
اشتراک گذاری
به نام خدا

پسر قشنگم امروز پنج شنبه هست من و تو تاز  دیروز غروب تنهاشدیم.. حالا هم ناهار رو داریم آماده می کنیم تا بابایی بیاد خونه. می خواستیم هر دوتامون صدای مادرجون بشنویم هر چی زنگ زدیم گوشی رو برنداشت. می دونم که خیلی دلت براش تنگ شده چونکه می دونی چقدر دوستت داره و چقدر نازت می ده... حالا تا غروب ممکنه مادرجون خودش زنگ بزنه عزیزم. من هم که حسابی دلم برای همشون تنگ شده...

راستی می دونی دیروز دخترخاله مهرآرا و مهرآسا باهات صحبت می کردند می گفتن نی نی بیاد بشینه باهاش بازی کنیم ... مهرآرا گفت نی نی دوستت دارم یه دنیای بزرگ... من هم بجات گفت خاله جون من و نی نی و عمو تو و آبجی گلت رو دوست داریم خیلی زیاد دلمون براتون تنگ شده ...

اگه بچه خوبی باشی و کمی تکون بخوری امروز بعدازظهر با بابایی میریم بیرون...


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بامزی می باشد