مهدیمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 29 روز سن داره

بامزی

شمال و روزهاي برفي

13/0/22 19:35
نویسنده : مامانی
22 بازدید
اشتراک گذاری
من مهدي هستم و الان 9 ماه و نيم سنمه... وقتي 9 ماه و 5 روزم بود به شمال اومديم خونه پدرجون و مادرجوون. دايي ها و خاله ها رو بعد از 6 ماه مي ديدم اونموقع خيلي كوچيكتر بودم. 

من و ماماني 15 روز تمام خونه پدرجوون بوديم و جايي نرفتيم آخه برف ميباريد... برف اونقدر زياد باريد كه ماماني ترسيد من رو بيرون ببره و مثل دفعات قبل دچار سرماخوردگي بشم...

وقتي پس از مدتي كه بارش برف تموم شد و هوا كمي گرمتر شد ماماني من رو برد روي برفها نشوند و حسابي ازم عكس گرفت اولين بار بود كه برف رو از نزديك مي ديدم ولي يه لحظه دستام به برف خورد و كلي زدم زير گريه آخه خيلي نمي دونم چي بود ولي يه چيزي بود كه ماماني بهش ميگه سرد بود مثل يخ.. آره دستم سرد شده بود و من ترسيدم و كلي گريه كردم... اما ماماني از فرصت استفاده كرد و از من و دخترخاله‌ها حسابي عكس گرفت. جاي بابايي خيلي خالي بود. راستي بابايي اگه وبلاگ رو خوندي بدون دلم برات خيلي زياد تنگ شده.




پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بامزی می باشد