قطار دايناسور
به نام خدا
دايي محسن از اروميه اومد و بعد از مدتها من ديدمش... من رو در آغوش گرفت و بوسم كرد و قطار دايناسور رو بهم هديه داد...
دايي محسن من هم دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی