مهدیمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 29 روز سن داره

بامزی

مهدی بیست ماهگی

13/0/26 15:36
نویسنده : مامانی
32 بازدید
اشتراک گذاری
به نام خدا 

سلام.  

اومدم از این روزهای مهدی بنویسم. پسری شیطون و بازیگوش.  و البته خیلی لوس..  

صبح که از خواب پا میشه زیرانداز پوشکش رو پهن میکنه و پوشکش رو درمیاره و منتظر میمونه که عوضش کنم. (حس می کنم آمادگی پوشک گرفتن رو داره ولی چون هوا رو به سردیه  میترسم برای دستشویی رفتن مدام ببرمش دستشویی و شلوارش رو پایین بکشم و سرما بخوره. دیگه واسه همینم فعلا با لگن بچگونه بازی کنه تا دوسالگی...  )

بعد از تعویض پوشک میخواد دست و صورتش رو بشورم. وقتی صبحونه نون پنیر داشته باشیم به من میگه میبا... یعنی مربا  من هم مربا و خامه یا کره و مربا بهش میدم ... بعد از خوردن صبحونه کمک میکنه سفره رو جمع میکنه بعدش شیطنت از دسته مبل بالا میره. از میزعسلی میخواد بالا بره. یا گاهی لباساشو از کمد درمیاره که بریزم توی ماشین لباسشویی..  

نمیتونم مثل قبل بیام پای کامپیوتر نمی تونم مثل قبل  با گوشیم کار کنم چون پسری نمیزاره. گوشی رو خودش میخواد کامپیوتر هم کیبوردشو همراه موس میخواد. خلاصه همه جوره بهونه میاره تا باهاش بازی کنم.  

ماشالله دقتش زیاده... اگه یه چیزی رو پنهون کنم و سعی کنم حواسشو پرت کنم نفهمه آخرش متوجه میشه و پیداش میکنه.  

شب تا ساعت یک شب معمولا و گاهی دو شب بیداره و بازی میکنه و من صبح با کمخوابی شدید مواجه میشم.  

معنی همه کلمات رو میدونه و خیلی سعی می کنه جمله بندی کنه بعضی جمله ها را هرچند به زبون میاره به سختی ولی کاملا میشه منظورش رو فهمید و متوجه شد.  

وای ادامه مطلب تا بعد ... مهدی بیدار شد.. در حال لج

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بامزی می باشد