تولد دو سالگی مهدی
تولد دو سالگی مهدی 
امروز را شادتر خواهم بود
و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد
جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد
تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود
الهی هزار سال زنده باشی. همیشه گل خنده بر لبانت جاری باشد. پسر قشنگم الهی همیشه شاد باشی و موفق.
دوستت دارم عاشقتم.
ما برای تولد دو سالگی نتونستیم برای مهدی جشن بگیریم
اما مهدی کادوهای زیادی جمع کرد.
پسرم, قشنگم دوسال پیش روز پنج شنبه سی فروردین مامانی دردش گرفت و چون فکر می کرد ماه آخره باید درد رو تحمل کنه . وقتی دیدم نه خوب نمیشه و داره شدیدتر میشه رفتم بیمارستان و چون ساعت 12 شب دنیا اومدی تاریخ تولدت شد سی و یک فروردین. 
قرار بود اردیبهشتی باشیا اما این ارثیه بزرگ از خاندانت رو بالاخره نگهداشتی و شدی یه فروردینی مثل پدرانت. 
دنیا اومدی و خدا آغوشم رو برای فرشته کوچکی به اسم مهدی باز کرد. همون کوچولوی قشنگی که الان شده همه زندگی ما. همه عشق ما.
پسرکوچولوی اون روزا رو با حرکات مختلف طی کرد که تا الان که دوساله از تولدش میگذره. وقتی داشتم عکسات رو مرور میکردم پنج ماهت بود که دندون درآوردی. از نه ماهگی مبل و جایی رو میگرفتی بلند بشی و حتی با کمک گرفتن دستت به چیزی راه میرفتی اما همش میترسیدی و بالاخره سیزده ماهگی راه افتادی.
قبل از یکسالگی لغت میگفتی اما از یکسال و نیمگی دیگه کامل تر شد. و امروز که حرفای جدیدی یاد گرفتی
تخه بی پوسته... تخمه بدون پوست
تخه با پوسته... تخمه پوست داره
و خیلی جمله ها که بخاطر نداشتن تمرکز به خاطر نمیارم.
راستی پسرم با دست چپ می نویسه و با دست چپ غذا میخوره و با دست چپ کاراش رو انجام میده. با پای چپ اولین قدم از پله ها بالا میره.
داره مدام تمرین پرش می کنه. در ضمن به نقاشی هم علاقه زیادی داره. به زودی نقاشیهای خوشگلش رو میارم اینجا میذارم.
به نظرش بهترین برنامه تلویزیونی برنامه ریحانا از کانال براعم هست که خیلی دوست داره و هروقت دلش بخواد برنامه تلویزیونی ببینه میگه ریحانا بزار.
بازی مورد علاقش فوتباله
گاهی با زبون کوچولوی کامل در نیومده واسه مامانش شعر می خونه.
