مهدی و روابطش با اطرافیان
به نام خدا همه می گن مهدی مثل خاله ژاله خوش خنده هست راست هم می گن تا بگی ق می خنده تا بگی ا می خنده... اما روابطش: پسرعمه ها: سامان و صالح خیلی دوستش دارن وقتی سامان نزدیکش می شه می خنده و سعی می کنه باهاش حرف بزنه... ولی صالح چون حسادت می کنه و اگه خلوت بندازه میزنتش کلا وقتی نزدیک مهدی می شه پسرم ازش می ترسه به محض دیدن قیافش می زنه زیر گریه... عمو مسعود: تا مدتها دیدن چهره اش برای مهدی خنده دار بود حالا وقتی عینک با قاب مشکی روی چشماشه، مهدی با دیدنش میزنه زیرگریه... عمه آرزو : از دور هم ببینه براش می خنده و اونقدر بهش عادت کرده که اگه یه روزی نباشه ناراحتی می کنه عمه آزاده: خودش رو برای عمش لوس می کنه چون می دونه وقتی پیشش تا...
نویسنده :
مامانی
0:22