مرداد 94- مهدی و بدخوابی هاش
به نام خدا چندوقتیه که مهدی شبا اصن نمیخوابه و میتونم بگم صبح ساعت 4 صبح میخوابه وقتی برقا رو شب خاموش می کنم تا راحت بخوابیم نمیزاره خاموش بمونه و همه چراغا رو روشن میکنه. سراغ یخچال و کابینتا میره یه وقت گوشی و یا تلویزیون میخواد نگاه کنه. خلاصه من اگر بخوابم بیدارم میکنه که پا به پاش بیدار بمونم یعنی خوابیدن ممنوع... یه وقت ساعت سه صبح یه لحظه چشمم روی هم اومد و خوابم برد مهدی از کابینت شکر رو برداشت همشو خالی کرد توی آشپزخونه و هال... بعد جای خالی شکر رو آورد بهم نشون بده صدام زد مامان مامان ریخت... من یهو از خواب پریدم فهمیدم مهدی دست گلی به آب داده ... دیگه کم کم داشت صبح می شد جاروبرقی برداشتم همه جا رو جاروبرقی کشیدم البته کلی نق ...
نویسنده :
مامانی
9:55