مرداد 94- مردکوچک
به نام خدا مهدی تقریبا تا لنگ ظهر میخوابه آخه شبا خیلی دیر میخوابه. اونهم بخاطر اینه که میخواد تا میتونه با باباش بازی کنه. و مدام به باباش میگه بریم اتاق بوپ بازی. باباش هم میره باهاش بازی می کنه و اونقدر بازی می کنه که خسته میشه و میگه مهدی کوچولو دیگه بسته بابایی خسته هست میخواد استراحت کنه و مهدی میگه نه نه نه ..بازی... . وقتی هم بیدار میشه اولین چیزی که میخواد شیره. آخه خیلی به شیر علاقه داره. بخاطر اینکه فقط شیر می خواد و از خوردن غذا امتناع میکنه به زودی میبرمش دکتر. بعد میره سراغ توپ بازی و از مامانش می خواد باهاش بازی کنه. مامانی هم قبول می کنه آخه مجبوره چون اگر قبول نکنه دیگه مهدی نمیزاره مامانی کارخونه انجام بده. ...
نویسنده :
مامانی
9:51